بررسی مقایسه‌ای میزان پوشش ریشه با استفاده از روش فلپ هلالی جابه‌جا شونده تاجی با و بدون استفاده از محلول تتراسایکلین موضعی

نوع مقاله : Original Articles

چکیده

مقدمه: درمان تحلیل‌های لثه‌ای، از دیرباز از اهداف مهم درمانی در زمینه پریودانتیکس محسوب شده‌‌، طرح و ابداع یک شیوه مطمئن و در عین حال آسان برای درمان این‌‌گونه ضایعات، بسیار مورد توجه بوده است. هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی مقایسه‌ای میزان پوشش سطوح عریان ریشه دندان‌ها در فک بالا، به روش به‌کارگیری تکنیک فلپ هلالی جابه‌جا شونده تاجی، با و بدون استفاده ازمحلول تتراسایکلین موضعی می‌‌باشد. مواد و روش‌ها: از تعداد 9 بیمار، 24 دندان قدامی و پرمولر انتخاب و به طور تصادفی در یکی از دو گروه شاهد یا مورد قرار گرفت. پیش از انجام عمل جراحی، متغیرهای کمی (عمق تحلیل لثه، عمق شیار لثه ای در میدباکال و عرض لثه کراتینیزه در میدفاشیال) و کیفی (حساسیت سطح ریشه دندان به دمیدن جریان هوا و احساس نازیبایی ظاهری از سوی بیمار) نیز در بیماران اندازه‌‌گیری شد. در گروه مورد، پس از تزریق ماده بی‌حسی و صاف و صیقلی نمودن سطح ریشه دندان، به مدت 3 دقیقه از محلول تتراسایکلین 1 درصد با 3/2=pH به صورت برنیش نمودن سطح با گلوله پنبه‌ای استفاده شد و پس از شستشو با سرم فیزیولوژی، عمل جراحی انجام گرفت. در گروه شاهد، عمل جراحی به تنهایی انجام شد. بیماران در فواصل زمانی 7، 14، 30 و 90 روز پس از عمل، از نظر التیام ناحیه و بهداشت دهان ارزیابی مجدد شدند؛ ضمن این که در روزهای 30 و 90 متغیرهای کمی و کیفی دوباره اندازه‌گیری گردید. یافته‌ها با آزمون‌های آماری t برای متغیرهای کمی و ویلکاکسون برای متغیرهای کیفی تجزیه و تحلیل شد.نتایج: در هر دو گروه، در فواصل یک و سه ماه پس از عمل، عمق تحلیل لثه‌ای کاهش معنی‌‌داری یافت. به طوری که در ارزیابی یک ماهه، در گروه مورد متوسط پوشش ریشه حاصله برابر با 29/2 میلی‌متر (33/70 درصد) و در گروه شاهد 33/2 میلی‌متر (4/68 درصد) بود. سه ماه بعد از عمل، این مقادیر در گروه مورد به 16/2 میلی‌متر (33/67 درصد)، و در گروه شاهد به 08/2 میلی‌متر (61 درصد) رسیده بود. پس از عمل، عرض لثه کراتینیزه نیز در هر دو گروه افزایش معنی‌‌داری پیدا کرد. تنها، عمق شیار لثه‌ای در میدباکال تفاوتی نسبت به قبل از عمل نداشت. در مورد متغیرهای کیفی، هر دو متغیر، بهبودی قابل توجه و معنی‌‌داری نسبت به پیش از عمل یافته بودند، که تا سه ماه پس از انجام جراحی با ثبات باقی ماند. یافته‌‌های حاصله مبین آنست که، بین دو گروه در متغیرهای کمی و کیفی در مقاطع زمانی مختلف، اختلاف معنی‌‌داری وجود ندارد.نتیجه‌گیری: در مجموع، می‌‌توان دریافت که در صورت وجود شرایط مطلوب، یعنی حداقل عمق شیار لثه‌ای در ناحیه لبیال و وجود یک میزان کافی عرض لثه کراتینیزه، این روش را می‌‌توان به عنوان روشی مطلوب با مزایای فراوان جهت پوشش ریشه محسوب کرد. در این مطالعه، استفاده از محلول تتراسایکلین 1 درصد ، تأثیر قابل توجهی در یافته‌‌های موجود نداشته است.کلید واژه‌ها: تحلیل لثه، پوشش سطوح ریشه، فلپ هلالی جابه‌جا شونده تاجی، تتراسایکلین موضعی، حساسیت ریشه، لثه کراتینیزه

عنوان مقاله [English]

Comparative Study of Root Coverage Using Semilunar Coronally Repositioned Flap with and without Topical Application of Tetracycline Solution

چکیده [English]

Introduction: Treatment of gingival recession has been one of the most important aims of periodontalprocedures and therefore introduction of a predictable technique for covering the denuded roots hasbeen an ideal goal for many years.The purpose of this study was the evaluation of root coverage by ";Semilunar coronally repositionedflap"; technique; and the role of topical application of tetracycline hydrochloride in improvement of theresults.Methods and Materials: 24 anterior and premolar teeth were selected from 9 patients and dividedrandomly in two ";test and control"; groups. After completion of initial procedure and before operation,some quantitative (Vertical recession, depth of gingival sulcus and width of keratinized gingiva), andqualitative variables (Sensitivity of root surface to air flow and feeling of an unsatisfactory appearanceby the patient oneself) were measured.In test group, tetracycline 1% (pH = 2.3) was applied 3 minutes by burnishing method on the surfaceof root, before performance of surgery.The patients were visited at the days 7, 14, 30, and 90 after the operation, and healing of the area andhygiene status were evaluated.Results: Following statistical analysis, it was concluded that recession depth has been reducedsignificantly in both groups, 1 and 3 months after the operation.• The mean root coverage in test group was 2.29 mm (70.33% coverage), and 2.16 mm (67.33%coverage), 1 and 3 months after surgery, respectively.• Width of keratinized tissue was also increased significantly in both groups.• Among the quantitative variables, only probing depth did not alter during the period of research.• Qualitative variables were also improved significantly in both groups.• Apparently, the application of solution as a ";root conditioning agent"; did not influence the results ofthis study.Conclusion: In summary, the operation technique may be an appropriate procedure for the coverageof the anterior teeth in maxilla, based on its unique advantages.Key words: Gingival recession, Root coverage, Semilunar coronally repositioned flap, Topical tetracycline,Root sensitivity, Keratinized gingiva.